کرسی علمی «تحلیل و بررسی آیین نگارش رای (موردپژوهی: دادنامه صادره از شعبه ۱۴۲ مجتمع قضایی تجاری تهران)» با حضور قضات، وکلا و پژوهشگران حقوق در پژوهشکده حقوق و قانون ایران و با مجوز هیأت حمایت از کرسی های نظریه پردازی، نقد و مناظره شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شد.
امیرحسین رضایی نژاد
قاضی دادگاه عمومی حقوقی استان تهران
۱. علی اکبر یساقی
قاضی دیوانعالی کشور
۲.محمد حسین ساکت
قاضی پیشین دیوانعالی کشور
عباس نیازی
قاضی دادگاه عمومی حقوقی استان تهران
زمان: یکشنبه، ۱۴ مرداد ۱۴۰۳، سـاعت ۱۵ الی ۱۷
نوشتن، یکی از وجوه شخصی و مهم در شخصیت من است. رساله دکتریام در خصوص رای است. معتقدم رأی، حاصل عمر حقوق است. همه تلاشها و دقتهای حقوق باید در رای قضایی منعکس شود و حق و تکلیف را مشخص کند. رأیی که در اینجا ارائه میشود، به لحاظ سبک و ساختار متفاوت است و با نثر مسجّع، همراه با طنز، نقل قول، استدلال، ارجاع به امثال و حکم، ادبیات عامیانه، دیالوگهای ماندگار سینمایی و… نوشته شده است. واکنشهای مختلفی به این رأی شد، از جمله اینکه یکی از مقامات قضایی پرسید که چه هدفی در نگارش این رأی داشتم. گفتم هیچ هدف خاصی ندارم. حتی عبارت آغازین رأی «دعوا داریم چه دعوایی، به به» و اینگونه قطعات را از متن مذاکرات جلسه دریافت کردم. متن دادخواست را هم عیناً نقل کردم تا امانتداری شده باشد. کلاً در صدور رأی، سبکهای متعددی داشتم و در انتخاب سبک، تصنّع نداشتم. از اقتضای پرونده و محتویات آن، سبک رأی را انتخاب میکنم. این رأی به دلیل همین سبک و ساختارشکنی که داشته، منتهی به کیفرخواست شده است.
در قانون آیین دادرسی، از جمله مواد ۲۹۶، ۲۹۷، ۳۰۹ و ۴۶۹، اوصافی برای رأی آمده است. حتی قانون احترام به آزادیهای شخصی، صدور رأی بر مبنای سلیقه شخصی را ممنوع کرده است. علاوه بر این، خردپذیری رأی هم ضرورتی عقلانی است. نظم استوار در رأی قضایی باید به گونهای باشد که نه غلط املایی داشته باشد و نه واژگان نامانوس. نظم در تفکر، قلم و دانش قاضی را نشان میدهد و حتی قواعد نکتهگزاری نیز باید رعایت شود. رعایت رسمالخط مطابق مصوبات فرهنگستان فارسی. گزینش واژگان در رأی قضایی نیز اهمیت عمده دارد. مستند و مستدل بودن رأی، ضرورتی است که ریشه در قانون دارد. باورپذیری، عقلانی بودن و قانعکننده بودن رأی نیز ضرورت دارد. از آرایههای ادبی در رأی نمیتوان استفاده کرد، زیرا رأی باید مستدل و مستند باشد و قالب و ساختاری از پیش تعیین شده دارد. به همین دلیل، فرشته عدالت هم چشمانی بسته دارد، زیرا دادرسی هم قالبهای لازمالاتباع دارد، مگر آنکه آرایههای فاخر و علمی استفاده شده باشد، مانند کتاب «سرّ نی» دکتر زرینکوب. رأی قضایی نباید شائبه ادبیات زرد داشته باشد.
تازهآوری در صدور رأی، امر مطلوبی است. ما نباید مانند ۵۰ سال قبل رأی بنویسیم. حتی در نظام کامنلا نیز آرایی صادر میشود که در آن به کلام حکما، فلاسفه و هنرمندان استشهاد و استناد میشود. شخصاً این تجربه را دارم که در متن رأیی که بر علیه تولیت وقت آستان قدس رضوی صادر کردم، جملاتی آوردم که از جنس رأی نبود، بلکه امر به معروف و نهی از منکر بود. بنابراین، برخی ساختارشکنیها در رأی قضایی، نشاندهنده جامعیت و شجاعت قاضی است. اصلاً چرا نباید در رأی قاضی شاهد سنجههای روانشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی و سایر علوم باشیم؟ با این وجود، معتقدم استفاده از برخی واژگان عامیانه در متن این رأی مناسب ارزیابی نمیشود یا حداقل زود است. حتی از ادبیات غنی و فاخر فارسی نیز کمتر استفاده شده است.